preloader
ویرایش

درباره ما

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز 

با ما تماس بگیرید

اوقات فراغت

اوقات فراغت

  • خانه
  • -
  • کلینیک
  • -
  • اوقات فراغت
اوقات فراغت

اوقات فراغتی که بر باد می رود! یا رفته بوده است؟!

یکی از زیبایی های تحصیل و کار در علوم انسانی عمیق شدن در معانی کلمات و اصطلاحات است.

روانشناسان علی الخصوص   پیروان مکاتب شناختی از فنون جدلی یا همان پرسشگری سقراطی، برای به چالش کشیدنِ افکار ناکارآمد و بعضا ناکام کنندهء افراد استفاده می کنند. یکی از این جدال ها بر سر استفادهء بی دلیل افراد از افکار قالبی یا از پیش تعیین شده است. به عنوان مثال پرسش اول، به من بگویید اوقات فراغت  به چه معناست تا به شما کمک کنم چگونه از آن بهترین استفاده را بکنید.

اوقات،  جمع کلمه ی وقت است، و به معنای زمان. تنها سرمایه ی انسانی که به عدالت تقسیم شده است.

و شما برای به دست آوردن آن هزینه ای پرداخت نمی کنيد، جز از دست دادنش.!

و اما فراغت؛

اسم مصدر است به معنای آسایش، استراحت، آسودگی، و آرامش یافتن.

پس هنگامی که از اصطلاح اوقات فراغت استفاده می کنیم در واقع به زمان هايی اشاره می کنیم که برای استراحت و آسودگی در نظر گرفته شده است.

بیش از سه دهه است که هر سال با پايان یافتن امتحانات مدارس مبحث شیرین اوقات فراغت نقل مجالس و محافل با حضور والدینِ دغدغه مند و همچنین موضوع بسیار مطلوب اهالی رسانه های نوشتاری و دیداری است و صد البته که دیگر همگی می دانیم که اوقات فراغت آنچنان مهم است که در واقع از اوقات سختی(مدرسه رفتن و درس خواندن!) بسیار مهمتر وحیاتی تر به نظر می رسد.

آنچنان مهم که همچون بزنگاه های تاریخ؛ نقطه ء عطف مراحل رشدی در نظر گرفته می شود!

با چند پرسش به پرسش اصلی که همانا چگونگی گذراندن اوقات فراغت بدون آنکه لبه ی تیز تیغ اقتصاد زخمی مان کند، پاسخ می دهم.

اول از همه چگونه است که اوقات فراغت تنها برای گروه سنی مدرسه رو تعریف می شود؟

چرا برای باقی گروه های سنی اینهمه جار و جنجال بر سر زمان آسودگی افراد به راه نمی افتد؟

و سوال اصلی اینست چرا در سیستم آموزشی  درس خواندن اینچنین کار  سختی است که، فرزندانمان نیاز به استراحتی چنین طویل و پر دردسر دارند.؟

به نظر می رسد قبل از آنکه به فکر بر نامه ریزی برای اوقات فراغت باشیم باید دردیدگاه خود نسبت به کلمه ی آموزش و پرورش تجدید نظر کنیم.

اگر سیستم آموزشی و پرورش بر اساس نیاز های فرد ترتیب داده شده باشد به احتمال زیاد  نیازمند فراغت یافتن از آن، اینچنین دلچسب برای فرزندانمان، و دلهره آور برای والدین نخواهد بود.

 

پس آموزش و پرورش اگر به درستی و در جهت بر طرف نمودن نیازهای اساسی فرد طراحی شده باشد اصطلاح اوقات فراغت بی معنا و کاربرد خواهد شد.

به بیان ساده تر چرا باید سیستم آموزشی آنقدر سخت گیر باشد که فرزندانمان نیاز به آسودگی یافتن از آن داشته باشند

به سیاق نوشته های قبلی ام در این ستون،آغازی مجدد به این نوشته می‌دهم و از والدین گرامی می خواهم؛

  • به سلطهء بایدها پایان دهید●

مسایل  اقتصادی امروز بسیاری از ما را به ورطه ء فروپاشی روانی کشانده و رسانده است. بسیار بدیهی و واضح است که تفریح و فراغت و آسایش و آرامش را از سفره ی بسیاری حذف کرده .

من و شما به عنوان سرپرست خانواده موظفیم که نیاز های فرزندانمان را رفع کنیم

بی شک این وظیفهء هر والد مسئولیت پذیر است.

همچنین نیاز به تفریح و لذت بردن در همه ابنا بشر وجود دارد، و طبق قواعد اجتماعی چه درست و چه غلط،!  کودکی تا انتهای نوجوانی دوره ایست که این نیاز مورد توجه قرار میگیرد و به فرد اجازهء بر آورده کردن آنرا می‌دهند.

نکته این‌جاست که نیازروانشناختی به تفریح در کنارنیازهای دیگری همچون امنیت، احساس قدرت، ارتباط با دیگری و امید یا همان شور زندگی قرار دارد.

نیازهای روانشناختی را سلسله مراتبی نبینیم، همگی دارای ارزش یکسانی برای شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی ما هستند.

من راه حل اقتصادی را نمی دانم، و در صورت وجود کارشناسان اقتصادی در کشورمان!

امیدوارم که مشکلات اقتصادی یا با کاردانی و یا با معجزه رفع شوند.

تنها می توانم این اخطار را به جمعیت بزرگ والدینِ درگیر بی پولی و اوقات فراغت بکنم؛

عزت نفس و شخصیت فرزندانمان را با بیان پی در پی جملاتی از این دست که،

کاری از دستمان برنمی آید(نیاز به قدرت و داشتن کنترل را نابود نکنیم)

اوضاع بسیار خراب است(احساس ایمنی را از بین نبریم)

کاش ما هم می توانستیم مثل اینها و انها، چنین چنان کنیم(احساس غبطه و نا امیدی را گسترده نکنیم).

در شرایط اینچنین راه کار روانشناسان آموزش این نکته به والدین گرامیست که بجای ایجاد حس ناتوانی و حسرت به فرزندانمان یافتن راه حل های جایگزین، داشتن امید به آینده و توانایی ایجاد تغییر، و در کنار آنها داشتن قدرت و کنترل بر زندگی را اموزش دهیم.

*بله بسیار باعث تاسف است که هنر، ورزش و علم را برای سه ماه نمی توانم برایت فراهم کنم و البته شک دارم در سیستم آموزشی  نیز در ۹ ماه آتی برایت فراهم شود. اما نا امیدی و احساس سرخوردگی و سقوط اجتماعی را به تو انتقال نمی دهم*

مطلبم را با نقل قولی از برتراند راسل به پایان می برم.

راسل دربخش تعلیم و تربیت برای جهانی دشوار، در کتاب حقیقت و افسانه می گوید:

 

*من دعوی ندارم که برای سرگردانی آنان(مردم و به طور خاص جوانان) جواب آسان و یا ساده ای در آستین دارم، اما بر آنم که تعلیم و تربیت مناسب می تواند موجباتی فراهم کند که جوانان در خویشتن توانایی بیشتری جهت فهمِ مشکلات کنند، و راه حل هایی را که مطرح می‌شود، بتواند به محک نقد بزنند و ارزیابی در ست کنند.*

اگر بخواهیم آموزش و پرورش جوابگوی نیاز مندی های امروز باشد، باید جوانان را به نحوی بار آوردو که بتوانند مشکلات ناشی از اوضاع و احوال را درک کنند. در واقع آموزش و پرورش دارای دو هدف است،

یک ایجاد مهارت (که در حال حاضر مسائل اقتصادی مانع بزرگی برسر کسب مهارت است، باید پول بدهی تا مهارتی را به تو آموزش دهند!!!)

اما هدف دیگری نیز دارد این آموزش و پرورش.

هدف دوم که گویا آنقدر پوشیده است که از میان رفته،

کسب خِرَد.

آنقدر هدف کسب مهارت پیشرفت کرده که هدف دوم یعنی خِرَد و توانایی اندیشیدن را به تباهی کشانده.

به جای انتشار نا امیدی و بی قدرتی، توانایی حل مسئله را درخود و در نتیجه، در فرزندانمان تقویت کنیم.

2 دیدگاه ‌ها

  • متن تست دیدگاه

    • متن پاسخ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.